تلخی

تلخی

تلخی

تلخی

سلام
بازم از اینکه دیر آپدیت میکنم معذرت میخوام.

دلم دل نیست . دریا نیست.
مردابست.
که موجی هم سراغش را نمیگیرد.
که نوری هم به رخسارش نمی تابد.
نه شوق زیستن دارد
نه می میرد.

نظرات 1 + ارسال نظر
عاشق تنها چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 15:44 http://dostatdaram.blogsky.com

من از نهایت شب
حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
واز نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیار
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
سلام دوست عزیزم از لطفت خیلی ممنونم ممنون که منو تنها نمی زاری باید بگم زیبا بود مثل همیشه من به روزم و منتظر نظرخوشکلتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد