تلخی

تلخی

تلخی

تلخی

جوونی!!!!

خاتون من!
وقتی که می بینم،بهترین سالهای جوونی رو در حسرت عشقت به سر بردم و نمیخوای اینو بفهمی،دلتنگ میشم.
اصلا بذار این ریختی برات بگم:

 چه گویم از جوانی بی نصیبم
اگرچه درعدد شد سی نصیبم
    در  اوج  روزگاران  جوانی
 نشد غیر از کهنسالی نصیبم

                                   (شیفته)

سلام

بدجوری گرفتارم.

این تنها فرصتی بود که تونستم  کانکت بشم.

به محض اینکه بتونم آپدیت میکنم

کس و ناکس

سلام
دو بیت زیبا شنیدم که براتون من نویسم:

        من از روییدن خار سر دیوار دانستم
   که ناکس،کس نمی گردد ازاین بالانشینی ها
    من از افتادن سوسن به روی خاک دانستم
که کس ، ناکس نمی گردد از این افتان و خیزان ها

اتفاق بد

سلام به همه دوستان

دیروز اتفاق بدی برام افتاد.البته نه به سختی و بدی مسئله ای که سالهاست برام بدتربن عذابه.
همه اتفاقات بد زندگی در مقابل غصه نرسیدن به کسی که عاشقونه دوسش دارم ، هیچی نیست.اون نباشه ، میخوام دنیا نباشه.
به هر حال ، دیروز و امروز درگیر این اتفاق بودم و مشغول کاغذ بازیای اداری.
از دوستان خوبم که لطف کردن و به تلخی سر زدن بخصوص دوستانی که نظر هم دادن ،تشکر میکنم.

در اسرع وقت بهشون جواب میدم.

 

چی بگم

سلام
بازم برگشتم.
اما راستش رو بخواین هیچ خرفی واسه گفتن ندارم.
پر از خالیم.سکوت بهترین است.

دارم میرم

سلام
اول صبح باید برای مراسم چهلم پدربزرگم به اهواز برم.
همیشه وقتی قاطی میکنم ، دو چیز میتونه کمی آرومم کنه.یکی راه رفتن و فکر کردن،
دیگه رانندگی طولانی با آهنگای غمگین که خودم گلچین کردم.البته با چاشنی سرعت که بارها نزدیک بوده اساسی کار دستم بده.
بگذریم.
فردا یه مسیر هفت هشت ساعته دارم.
گفتم خوبه قبل از رفتن یه چیزی براتون بنویسم و خدافظی کنم.

انگشت بر دهان گرفتم،
اما نه از حیرت که از حسرت.
اندکی بعد انگشت اشاره ام را میان سرگردانی آسمان و زمین،نگاه داشتم.
جهت بادی را یافتم که بسوی تقدیر اشاره داشت.
ده درجه سمت راست جنوب.
خدایا !
آنقدر سبک شده ام که اگر زنجیر محکمترین تعلقم را پاره کنم،
این باد براحتی مرا با خود خواهد برد. تا آنجا که پایان راهست.
انگشت بر دهان گرفتم،
اینبار نه از حسرت که از حیرت.
انگشت بر دهان ماندم.
متحیرم که گسستن محکمترینها کار من است یا قدرت باد؟
نمی دانم.
آرزومندم که اگر گسستنی در کارست،پایان راه نزدیک باشد و تعلیق من کوتاه.
                                                                                                   (شیفته)
اگه بودم برمیگردم.