تلخی

تلخی

تلخی

تلخی

جوونی!!!!

خاتون من!
وقتی که می بینم،بهترین سالهای جوونی رو در حسرت عشقت به سر بردم و نمیخوای اینو بفهمی،دلتنگ میشم.
اصلا بذار این ریختی برات بگم:

 چه گویم از جوانی بی نصیبم
اگرچه درعدد شد سی نصیبم
    در  اوج  روزگاران  جوانی
 نشد غیر از کهنسالی نصیبم

                                   (شیفته)

نظرات 3 + ارسال نظر
بانمک چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 http://www.banamak.blogsky.com

سلام
شعرخوبی بود ولی یک خواهشی داشتم اگر امکان داره فونت بعضی از رنگ کلمات را تغییر بده و فونت ها را بزرگتر کن
ممنون
ببخشید اظهار نظر کردم
شما هم سری به من بزنید من آماده دریافت انتقادات وپیشنهادات شما هستم .
تا بعد

مهتاب جمعه 25 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 http://www.shabe-sard.blogsky.com


*ممنون دوست خوبم از حضور گرمت . انسان خیلی قدرتمند ِ و با نیروی ارادش تا حالا ثابت کرده که چه نا ممکنهایی رو ممکن میکنه . اومدنت به وبلاگ ِ من که با حضور شما سر ِ پاست به هدفمون قوت میده . من پست جدیدم رو آپ کردم . برای شنیدن نظرات نابت منتظرت هستم . همیشه موفق باشی دوست من. در پناه یزدان.*

تنها بی تو... چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 22:52 http://nrh10349.blogfa.com

عمر که بی عشق رفت، هیچ حسابش مگیر
آب حیات است عشق، در دل و جانش پذیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد